توانایی مراقبت از بدن و بهخصوص مدیریت استرس که تأثیری باورنکردنی بر سلامت کلی ما دارد، ارتباط نزدیکی با هوش هیجانی دارد. صرفا با آگاهی از وضعیت عاطفی خود و واکنشهایمان نسبت به استرس میتوانیم تا حد زیادی آن را کنترل و سلامت جسمی خود را تضمین کنیم.
سلامت روانی
هوش هیجانی علاوه بر اینکه بر نگرش و دیدگاه ما بر زندگی تأثیر میگذارد، به کاهش اضطراب، جلوگیری از افسردگی و نوسانات خلقوخو نیز کمک میکند. سطح بالای هوش هیجانی بهطور مستقیم با نگرش مثبت و دیدگاه شادتر نسبت به زندگی ارتباط دارد.
روابط
با درک و مدیریت هیجانات خود بهتر میتوانیم احساساتمان را با دیگران در میان بگذاریم و متقابلا آنها را نیز درک کنیم. درک نیازها، احساسات و واکنشهای افرادی که برایمان اهمیت دارند، به ایجاد روابط محکمتر با آنها منجر میشود.
حل منازعات
وقتی بتوانیم احساسات دیگران را تشخیص بدهیم و با دیدگاههای آنها همراه باشیم، حل کشمکشها یا پیشگیری از بروز آنها بسیار سادهتر خواهد شد. همچنین با درک نیازها و خواستههای دیگران بهتر میتوانیم مذاکره کنیم. اگر متوجه شویم دیگران چه میخواهند، راحتتر میتوانیم نیازشان را برطرف کنیم.
هوش هیجانی بالا به ما کمک میکند تا در انگیزه ایجاد کردن برای خود قویتر عمل کنیم. این امر موجب جلوگیری از به تعویق انداختن کارها، افزایش اعتماد به نفس و بهبود توانایی تمرکز روی اهدافمان میشود. همچنین به ما امکان میدهد شبکههای حمایتی بهتری ایجاد و بر ناکامیها غلبه کنیم. داشتن یک چشمانداز طولانیمدت، مستقیما بر میزان موفقیت ما تأثیر میگذارد.
حتما بخوانید: ۷ عادت افرادی با هوش هیجانی بالا
راهبری
توانایی تشخیص مواردی که به دیگران انگیزه میدهد، ارتباط برقرار کردن به شیوەی مثبت و ساختن پیوندهای محکم با دیگران در محل کار، همگی از ویژگیهای راهبرانی است که هوش هیجانی بالایی دارند. یک راهبر مؤثر، نیازهای افراد خود را تشخیص میدهد و آنها را به شیوهای برآورده میکند که عملکرد و رضایت افراد از کار بیشتر شود.
راهبری که هوش هیجانی بالایی دارد، میتواند با استفادهی استراتژیک از تنوع احساسی و عاطفی افراد، تیمهای قویتری شکل بدهد.
هوش هیجانی هنوز بهطور کامل شناخته نشده است، اما میدانیم که احساسات و عواطف ما نقش بسیار کلیدی و مهمی (حتی بیشتر از هوش ذهنی) در کیفیت کلی زندگی شخصی و حرفهایمان ایفا میکنند. گرچه تکنولوژی و ابزارهای مختلف در یادگیری و مدیریت اطلاعات به ما کمک میکنند، اما هیچچیز نمیتواند جای توانایی ما در یادگیری، مدیریت و تسلط بر احساسات خود و اطرافیانمان را بگیرد.
هوش هیجانی به زبان ساده - خانمی در حال تفکر
هوش هیجانی مادرزادی نیست، در واقع میتوان احساسات را کنترل کرد
ویژگی های هوش هیجانی چیست
دانیل گولمن ، روانشناس آمریکایی، در کتاب خود با عنوان “چرا هوش هیجانی بیش از IQ مهم است؟” را در سال ۱۹۹۵ منتشر ساخت، پنج عنصر را تعریف کرد که هوش هیجانی را تعریف می کند:
۱ . خودآگاهی:
افرادی که
دارای هوش هیجانی بالایی هستند معمولا بسیار آگاه هستند . آنها احساسات
خود را درک می کنند، و به همین دلیل، آنها اجازه نمی دهند که احساساتشان به
آنها حکومت کنند. آنها به این دلیل که به شهود خود اعتماد می کنند اعتماد
به نفس دارند و احساسات خود را از کنترل خارج نمی کنند.
آنها همچنین مایل به نگاه صادقانه به خود
هستند. افراد با هوش هیجانی بالا از نقاط قوت و ضعف خود می دانند و در این
زمینه ها کار می کنند تا بتوانند بهتر عمل کنند. بسیاری از مردم بر این
باورند که این خودآگاهی بخش مهمی از هوش هیجانی است.
۲ . خود تنظیمی:
این توانایی به معنای کنترل احساسات و موانع است. افرادی که خودتنظیم می کنند معمولا اجازه نمی دهند که خودشان بیش از حد عصبانی یا دچار حسادت شوند و تصمیمات پر سر و صدا و بی دقت نداشته باشند. آنها قبل از اینکه آنها عمل کنند فکر می کنند. ویژگی های خود مراقبتی، تفکر، راحتی با تغییر، یکپارچگی است و توانایی گفتن نه در مقابل دیگران می باشد.
برای یادگیری هیچوقت دیر نیست؛ مهم نیست چند سالتان است، چون با کمک هوش هیجانی میتوانید بقیهی روزهای زندگیتان را بهتر و شادتر کنید.
۱. احساسات خود را دریابید
وقتی در مورد اینکه چه کار باید انجام بدهیم بیش از حد فکر کنیم و نگران باشیم، به راحتی ارتباط خود را با احساساتمان از دست میدهیم. بهجای اینکه حواسمان به احساساتمان باشد، تصمیم میگیریم آنها را نادیده بگیریم و متوجه نیستیم که سرکوب احساسات تنها باعث بدتر شدن وضعیت میشود. هرچه بیشتر سعی کنیم احساساتمان را نادیده بگیریم، غیر قابلکنترلتر میشوند.
وقتی به یک موضوع واکنش عاطفی نشان میدهیم، احتمالا به این دلیل است که مسائل حلنشدهای داریم. بنابراین دفعهی بعد که احساس کردید احساسات منفی به سراغتان آمده است، آرامش خود را حفظ کنید و به این فکر کنید که چرا این تجربه را دارید. یک نفس عمیق بکشید و احساساتی را که تجربه میکنید و دلایل ممکن را بنویسید.
با این روش میتوانید محرک احساسات خود را شناسایی و برای مقابله با هر یک از آنها راهکار پیدا کنید.
حتما بخوانید: مدیریت احساسات با ۶ راهی که شخصیت شما را کاملتر میکند
۲. پاسخ دادن را تمرین کنید، نه واکنش نشان دادن